نامه های ایوب

چند خط نوشته ی ساده،پر ایهام و استعاره درست مثل زندگی و ساده و عامیانه بازهم مثل زندگی، مثلِ تمام پاردوکسهای زندگی

نامه های ایوب

چند خط نوشته ی ساده،پر ایهام و استعاره درست مثل زندگی و ساده و عامیانه بازهم مثل زندگی، مثلِ تمام پاردوکسهای زندگی

سلام شیرین...عزیز

 

امروز چند دقیقه ایی به نامه ها و نوشته هایی که سه سال قبل، بین ما رد و بدل شد نگاه میکردم و کمی آن ها را خواندم.

کمی خجالت کشیدم و کمی شرمگین شدم و کمی هم عصبانی.

ولی الان به این نتیجه رسیده ام که نوشته های قبل و آن نامه ها که بینمان رد و بدل میشد بیشتر شایسته خنده و پوزخند است .

 

شعار های تو و اغراق های من .

وقتی که میبینم از طایفه ی دروغ گویان بوده ام خجالت میکشم.

وقتی که حس میکنم بیشتر از آنچه که به تو دروغ بگویم خودم را فریفته ام بیشتر شرمگین و خجالت زده میشوم

شنیدی میگن یه سوزن به خودت بزن و یه جوالدوز به مردم...

هه... هه...  من الان یه عمره کارم شده صبح تا شب جوالدوز زدن به خود(یه چیزی تو مایه های مازوخیسم!)

 

امروز دلتنگ شما شده بودم...دوست داشتم صداتو بشنوم، هرچند که مطمئن باشم داری شعار میدی، اما صدات برام یه موسیقی موزون یود و ...

...بگذریم، نوشته بیش از حد داره  اوا تو منو مردی میشه، مارو چه به این حرفا، مارو چه به رومانتیک بازی!. شما کنار بندر کویت با یه لیوان لیمونات و داخل پلاژ_ ما اینجا وسط خاک و خل، بیل به دست وسط مخروبه ها!

 

پ.ن1: میخواستم این نامه رو برات پست کنم، تو که نمیخونی... تازه از اینا گذشته دیگه آدرس و نشونی ازت ندارم...، شما که آدرس مارو داری...ایکاش رد و نشونی از خودت برام میفرستادی.

 

پ.ن2: اما با همه ی این اوصاف، بالاخره یه روز همه ی نامه ها به دستت میرسه، اون روز کی هست و کجا... خدا داند و بس

 

پ.ن3: عزیز خانم روحش شاد ...خدا بیامرز بعضی وقتا بهم میگفت: اینا واسه فاطی تنبون نمیشه

حالا شده حکایت ما، پاشم برم سی کار خودم ...کُلی کار عقب مونده دارم، یه حیاط بزرگ که باید جارو بزنم، یه منحنی تولید که تو مخم نمیره... و ... و...

 

زت زیاد، شیرین...عزیز!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:11 ب.ظ http://bombo.blogsky.com

سلام
متاسفانه خاطرات گذشته هیچ وقت از یاد آدم نمیرود
مخصوصا خاطرات رومانتیک!
دستگاهی اختراع نشده که مموری ذهن ما را دلیت کند؟

مینا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.darvag55.blogfa.com

سلام
آدم وقتی نوشته هاتو می خونه نمیدونه گریه کنه یا بخنده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد